درصد موفقیت یکی از مهمترین پارامتر ها برای ارزیابی عملکرد سیستم در معاملات بورس می باشد. استراتژی شما چه بر اساس نوسان گیری و چه براساس همراه شدن با روند بازار طراحی شده باشد، بایستی ضرر ده نباشد.
بنابراین سیستم معاملاتی مان را باید طوری طراحی کنیم که ترکیب نسبت سود به ضرر و احتمال موفقیت سود ده باشد. شکل زیر نمودار نسبت سود به ضرر و درصد موفقیت را نشان می دهد. این نمودار نشان دهنده ۴ موقعیت در سیستم معاملاتی است. محور عمودی درصد موفقیت و محور افقی نسبت سود به ضرر یا ریسک را نشان می دهد.
نسبت سود به ضرر و درصد موفقیت
درصد موفقیت در معاملات بورس
چنانچه در تصویر بالا میبینید اگر در ناحیه سمت چپ و پایین قرار بگیرید به عنوان یک معامله گر بازنده به حساب می آیید. سعی کنید هیچ وقت در این ناحیه قرمز رنگ قرار نگیرید. یک معامله خوب در ناحیه های سمت راست و پایین یا در سمت چپ و بالا قرار می گیرد.
اما اگر هم نسبت سود به زیان بیشتر باشد و هم درصد موفقیت بالا باشد آنگاه بهترین معامله را انجام داده اید. ناحیه سمت راست و بالا نمایانگر این موقعیت است. فرمول زیر رابطه بین درصد موفقیت و ضریب سوددهی و نسبت سود به ضرر را نشان می دهد.
- P : درصد موفقیت
- Pf ( Profit Factor) : نسبت مجموع سودها به مجموع ضررها
- K : نسبت متوسط سودها به متوسط ضررها
- Gross Profit : سود ناخالص (مجموع تمام سودها)
- Gross Loss : ضرر ناخالص (مجموع تمام ضررها)
فرض کنید مقدار P کم و در حد ۳۰ % باشد، در آن صورت نسبت سود به ضرر باید به اندازه ای باشد تا Pf بزرگتر از ۱ گردد. فرمول بالا را می توان بر حسب Profit Factor هم نوشت.
مثال: اگر احتمال درصد موفقیت ۴۰ % و نسبت سود به ضرر ۱٫۵ % باشد، در آن صورت خواهیم داشت:
نسبت سود به ضرر و درصد موفقیت
چنانچه در فرمول بالا مشاهده کردید برای اینکه مقدار Pf از یک بزرگتر شود باید مقدار K زیاد باشد. اما در ادامه بحث خواهید دید تنها با افزایش نسبت سود به ضرر نمی توانیم معاملات موفقی داشته باشیم. بنابراین به یاد داشته باشید حجم معاملاتی تان را تنها بر اساس نسبت سود به ضرر (استراتژی روند دار) طراحی نکنید. چون در اغلب مواقع بازار در حالت رنج قرار می گیرد.
به طور مثال در سال ۲۰۱۱ که بازار اکثرا در حالت رنج قرار میگرفت و منجر به ضرر معامله گران می شد. پس حجم معاملاتی تان را بر اساس درصد موفقیت سیستم خود طراحی کنید. سوالی که مطرح است چرا بیشتر معامله گران بازار از پارامتر هایی چون Sharp ratio، Max drawdown، Payoff ratio، Profit Factor و Net profit استفاده می کنند؟
جواب: چون طراحی استراتژی هایی که درصد موفقیت بالایی دارند نسبت به استراتژی هایی که بر اساس نسبت سود به ضرر می باشند، سخت هستند. شاید با optimize سیستم نتیجه در کوتاه مدت سود ده شود. ولی اگر مقدار احتمال موفقیت به مدت طولانی پایین باشد، ریسک ورشکستگی را بالا می برد. بیشتر معامله گران به این موضوع اهمیت نمی دهند.
بیایید از لحاظ ریاضی آن را بررسی کنیم :
وقتی احتمال درصد موفقیت یعنی تعداد معاملات سود ده (w) کم باشد، در نتیجه تعداد معاملات ضرر ده (L) زیاد خواهد بود. در اینجا اگر به صورت متوالی ضرر کنید به کل سرمایه تان را از دست خواهید داد. در واقع اگر تعداد معاملات ضررده شما بیشتر باشد، احتمال ضرر های متوالی هم بیشتر خواهد بود.
با مثالی این موضوع را بهتر توضیح می دهیم :
فرض کنیم یک معامله گر با رعایت قوانین مدیریت سرمایه در هر معامله ۲ درصد از سرمایه اش را ریسک می کند. اگر این معامله گر ۵ بار پشت سر هم ضرر کند، ۱۰ درصد از سرمایه اش را از دست خواهد داد. این مقدار ضرر هزینه زیادی است. اکنون می خواهیم ضرر های پشت سر هم را از لحاظ علم روانشناسی بررسی کنیم.
فرض کنیم استراتژی معاملاتی شما روندی بوده و بسیار سود ده باشد، اما تعداد ضرر های شما بیشتر از سود های شماست. اگر شما خودتان دستی معامله کنید و از اکسپرت استفاده نکنید، بعد از ۵ بار ضرر متوالی آیا به سیستم معاملاتی خود شک خواهید کرد؟ آیا همچنان به معامله گری با همان استراتژی ادامه می دهید؟
معامله گران کمی مانند ماشین عمل می کنند و بعد از ۵ ضرر متوالی نیز به استراتژی شان وفادار باقی می مانند. چون باخت های زیاد از لحاظ روحی و روانی بر معامله گر تاثیر می گذارد.
نتیجه گیری
استراتژی هایی که درصد موفقیت پایینی دارند شاید در زمان بک تست گرفتن نتیجه خوبی داشته باشند ولی ریسک ورشکستگی بالایی خواهند داشت. چون می دانیم بازار یک مکانی غیر قابل پیشبینی می باشد و اغلب در ۷۰ درصد مواقع در حالت رنج قرار دارد.
بنابراین توصیه می شود در معاملات اکسپرت از استراتژی های اسیلاتوری استفاده شود. اگر از استراتژی های روند دار استفاده می کنید، بهتر است در تعیین حجم معاملاتی خیلی محافظه کارانه عمل شود.